کتاب چگونه رنج بکشيم از سري کتاب هاي روانشناسي مي باشد. نويسنده اين کتاب از مشکلات و رنج هاي زندگي مي گويد و به بررسي اين رنج ها و عواملي که در بوجود آمدن آن نقش دارد مي گويد همچنين در ادامه راهکارهايي براي رنج کمتر در زندگي بيان مي کند زيرا اين نويسنده بر اين باور است که رنج در زندگي هميشه وجود دارد و نمي توان آن را از بين برد و تنها بايد در جهت کم تر کردن آن تلاش کرد.


کتاب چگونه رنج بکشيم اثر کريستوفر هميلتون، مدرس ارشد فلسفه دين در کالج کينگ لندن است. از اين نويسنده کتاب خوب ديگري از نشر نو تحت عنوان فلسفه زندگي منتشر شده است اما کتاب چگونه رنج بکشيم توسط نشر هنوز و از سري کتاب‌هاي مدرسه زندگي – The School of Life – است.


 مدرسه زندگي که از جمله بنيان‌گذاران آن آلن دوباتن – نويسنده و فيلسوف سوئيسي – است هدف خود را «يافتن پاسخ‌هايي براي پرسش‌هاي اساسي زندگي» تعريف کرده است. پرسش‌هايي مانند اينکه: چگونه شغل رضايت‌بخشي پيدا کنيم؟ آيا اصلا مي‌توانيم از گذشته‌مان سر دربياوريم؟ چگونه روابط خوبي با ديگران برقرار کنيم؟ چگونه جهان را تغيير دهيم؟


آلن دوباتن در مورد کتاب‌هاي جديد مدرسه زندگي مي‌نويسد:


با مطالعه مجموعه جديد کتاب‌هاي خودياريِ مدرسه زندگي توان ما براي مقابله با برخي از سخت‌ترين مشکلات زندگي افزايش مي‌يابد. اين افزايش توان هم آگاه‌کننده است، هم مفيد و آرامش‌بخش. کتاب‌هاي اين مجموعه نشان مي‌دهند که خودياري واقعي به چه معناست.


از جمله کتاب‌هاي ديگر مدرسه زندگي که در کافه‌بوک معرفي شده‌اند مي‌توان به کتاب‌هاي زير اشاره کرد:


•کتاب چگونه از تنهايي لذت ببريم


•کتاب درس‌هاي فرويد براي زندگي


•کتاب چگونه سلامت عاطفي داشته باشيم


کتاب چگونه رنج بکشيم


لازم نيست اشاره کنيم که رنج همواره در زندگي ما حضور دارد و تقريبا هر کاري که انسان انجام مي‌دهيم براي رهايي از «رنج» است. حال اين رنج مي‌تواند دلايل مختلفي داشته باشد. اولين چيزي که در فلسفه بودا آمده اين است که در زندگي رنج وجود دارد و ما بايد تلاش کنيم از اين رنج کم کنيم. کريستووفر هميلتون، نويسنده کتاب، در همان مقدمه خوب تکليفش را با خواننده مشخص مي‌کند و حتي مي‌توان گفت ضربه محکمي به خواننده وارد مي‌کند و مي‌گويد در زندگي رنج وجود دارد و ما هم هيچ کاري نمي‌توانيم انجام دهيم که از آن رهايي پيدا کنيم. تفکر مثبت و دوري از امواج منفي و ساير چيزهاي انگيزشي را نيز نفي مي‌کند و مي‌گويد بايد با رنج روبه‌رو شد تا بتوانيم به شکلي درست با آن برخورد کنيم.


اولين جملات مقدمه کتاب چگونه رنج بکشيم چنين مي‌نويسد:


همه مي‌دانند که زندگي رنج‌هاي زيادي به همراه دارد: همه ما شکست، ياس، از دست دادن، هدر رفتن و درد را به شيوه‌هاي متفاوت و در شکل‌هاي مختلف تجربه مي‌کنيم. اما به‌ندرت پيش مي‌آيد که فکر کنيم چرا اوضاع اين‌گونه است. ولي اگر بخواهيم بفهميم که چه‌طور به شيوه‌اي سازنده نسبت به ناملايمات واکنش نشان دهيم، بهتر است اول به اين فکر کنيم که اصلا چرا زندگي انسان همواره با رنج همراه است.


نويسنده کتابش را «تلاش براي بهبود اوضاع» مي‌داند و با بررسي زندگي چهار حوزه را که رنج‌هاي بيشتري به ما تحميل مي‌کنند مورد بررسي قرار مي‌دهد و نشان مي‌دهد که چگونه مي‌توانيم به شکلي سازنده با اين رنج‌ها کنار بيايم و يا به عبارت ديگر چگونه رنج بکشيم. اين چهار حوزه عبارتند از:


•خانواده


•عشق


•بيماري


•مرگ


اما بايد بدانيد که نويسنده در کتابش به مسائل عادي نمي‌پردازد. مثلا در حوزه خانواده بررسي مي‌کند که اوضاع از ديدگاه بچه نسبت به والدين چطور به نظر مي‌رسد. اين چهار حوزه چهار فصل کتاب را نيز تشکيل مي‌دهند. عنوان چهار فصل کتاب عبارت است از:


1.تزل يا رنج در خانواده


2.نافهمي يا رنج در عشق


3.آسيب‌پذيري يا رنج جسمي


4.اضمحلال يا رنج مرگ


[ معرفي کتاب: کتاب چگونه بخوريم بجنبيم بخوابيم – نشر هنوز ]


 


اين کتاب و تقريبا همه کتاب‌هايي که نشر هنوز از موسسه مدرسه زندگي ترجمه کرده است کتاب‌هايي ساده و تقريبا مي‌توان گفت خودماني هستند. از اين کتاب‌ها نبايد انتظار معجزه را داشت اما ممکن است در زندگي برخي از ما واقعا معجزه کنند. همچنين در اين کتاب آگاهي‌هاي زيادي نهفته است که مي‌توانند بسيار به کنار آمدن با رنج کمک کند. به عنوان مثال در رابطه با خانواده نويسنده در قسمتي به زندگي فرانتس کافکا مي‌پردازد و به رابطه او با خانواده‌اش اشاره مي‌کند. کافکايي که بدترين روابط رو با پدرش داشت اما مي‌بينيم که همچنان به زندگي ادامه مي‌دهد و چه تاثيراتي بر روي دنيا گذاشته است.


به طور کلي مي‌توان گفت کتاب نمي‌خواهد شما را گول بزند بلکه مي‌خواهد به شما ياد بدهد در کنار رنج مي‌توانيد کارهاي ديگري هم انجام دهيد. و شايد نکته مهم ديگري که کتاب به ما مي‌گويد اين است که اگر رنج مي‌کشيم و نمي‌توانيم آن را با کسي مطرح کنيم، همواره يک انتخاب ديگر داريم و آن مراجعه به کتاب‌هاست!


در قسمتي از متن پشت جلد کتاب چگونه رنج بکشيم آمده است:


هرقدر که ثروتمند باشيم و هر تعداد که رفيق شفيق داشته باشيم، باز درد از دست دادن، شکست يا نااميدي را در زندگي مي‌چشيم. واکنش معمول اين است که رنج را به بهترين شکل تاب آوريم و زندگي‌مان را از سر بگيريم. اما راه‌حل کريستوفر هميلتون براي اين مشکل متفاوت است. او با تمرکز بر رنج در حيطه خانواده، عشق، بيماري و مرگ، راه‌هاي سازنده‌اي را بررسي مي‌کند تا با کمک آن‌ها رنج را بپذيريم و از اين طريق بينشي منحصربه‌فرد نسبت به شرايط‌مان پيدا کنيم. هميلتون به نمونه‌هاي درخشاني از تاريخ، ادبيات و علم اشاره مي‌کند و نشان مي‌دهد چه‌طور مي‌توانيم رنج را منبع ارزشمندي از روشنگري ببينيم که به هستي‌مان شکل مي‌بخشد.


[ مطلب مرتبط: زندگي و آثار کافکا ]


جملاتي از کتاب چگونه رنج بکشيم


فيلسوف آلماني، مارتين هايدگر، اين تفکر را اين‌گونه مطرح کرد که ما به اين دنيا پرتاب شده‌ايم – و هرگز نمي‌توانيم جاپاي کاملاً ثابت و مستحکمي پيدا کنيم. اگر بخواهيم به شيوه‌اي سرراست‌تر بيان کنيم، بايد بگوييم که تأملات‌مان به ما نشان مي‌دهند که رنج در زندگي انسان اجتناب‌ناپذير است و هرگز نمي‌توان کاملاً از چنگالش گريخت. البته اين بدين معني نيست که نمي‌توانيم راهبردهايي براي کاهش يا مديريت بهتر آن طراحي کنيم، بلکه بدين معني است که يکي از نخستين گام‌ها براي کاهش يا مديريت بهتر رنج‌ها اين است که بپذيريم زندگي‌مان هرگز کاملاً عاري از رنج نخواهد بود. به بيان ديگر، بايد واقع‌گرا باشيم. توصيه به واقع‌گرايي هم درواقع اين نيست که بنشينيم و زانوي غم بغل بگيريم. کاملاً برعکس، واقع‌گرا بودن نخستين گام به سوي تغيير اوضاع است، و با اين که اوضاع هرگز کاملاً آن‌طور که ما مي‌خواهيم نمي‌شود، مسلماً مي‌توان آن را بهتر کرد.


ما هرگز بزرگ نمي‌شويم. همواره اين توانايي بالقوه را داريم که به شيوه رفتاري کودکي برگرديم که چون والدينش چيزي را از او دريغ کرده‌اند عصباني و سرخورده پا بر زمين مي‌کوبد.


پولس رسول در قرنتيان (انجيل) قدرت عشق را جهاني مي‌داند و اصرار دارد که عشق هرگز شکست نمي‌خورد. اما اشتباه مي‌کند. عشق شکست مي‌خورد. مي‌شود عاشق کسي باشيم که دوستش نداريم؛ مي‌شود ديگر عشقي به کسي که دوستش داريم حس نکنيم؛ ممکن است شما و همسرتان هنوز يکديگر را دوست داشته باشيد، اما نتوانيد باهم زندگي کنيد. عشق تنها يک جنبه از رابطه است، و دست‌تنها نمي‌تواند موفقيت رابطه را تضمين کند. اما بخشي از مشکل اين‌جاست که منظورمان از شکست و موفقيت چه باشد. ما پايان يک رابطه را شکست مي‌دانيم، اما اين تلقي وما بهترين تلقي ممکن نيست.


زندگي شما ارزشي يگانه دارد، ارزشي که نه علي‌رغم شکست‌ها و نااميدي‌ها از جمله شکست‌هاي عشقي، بلکه درست به خاطر آن‌ها حاصل شده است.


حسد همواره چيزي را مي‌خواهد که نمي‌تواند داشته باشد. خواستار نظارت تمام و کمال بر ديگري است. اما حتي اگر بتواند بر رفتار ديگري نيز تسلطي اعمال کند، احساسات و افکار او را که نمي‌تواند تحت سلطه بگيرد. اين ناتواني در تسلط کامل هم دو دليل عمده دارد. نخست حتي اگر شخص حسود به طور کلي بداند در سر و دل ديگري چه مي‌گذرد همواره امکاني دارد تا اين اطلاعات را طوري تفسير کند که حسد مذکور را موجه سازد دوم کلا امکانش نيست که دقيقا و کاملا بدانيم ديگري به چه چيزي فکر مي‌کند و چه احساسي دارد.


من تمام شب را گريه کردم تا پدرم يک ليوان آب به من بدهد؛ و گريه‌ي من مطمئناً از روي تشنگي نبود!


در تاملات مونتني حس عظيمي از واقعيت به چشم مي‌خورد، توانايي به چنگ آوردن مستقيم تجربه و آن را از آنِ خود کردن که حسي کمياب است. او قادر است به روشني ببيند که چه بلايي دارد سرش مي‌آيد و در همان حال بدون آن‌که خودش را فريب دهد از دردش تسلي بگيرد. او قادر است که از رنج و سختي‌اش معنايي بيرون بکشد و از آن استفاده برد. به‌علاوه، به ما کمک مي‌کند تا ببينيم شيوه تفکرمان در مورد جسم‌مان تثبيت شده نيست و در اين زمينه به‌خوبي انعطاف‌پذيريم و مي‌توانيم جسم‌مان را به شيوه‌هاي جديد تصوير و تجربه کنيم.


مشخصات کتاب


•عنوان: چگونه رنج بکشيم


•نويسنده: کريستوفر هميلتون


•ترجمه: سما قرايي


•انتشارات: نشر هنوز


•تعداد صفحات: 180


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

nelsonef9 Love برنامه مطالعاتی حرف آخر بخش بن روداصفهان بلاگ باقرالعلوم خورشید تنهایی سند بلاست وبلاگ شخصی مهرداد غلامی مقدم ..:: وزنه سياسي ::.. مُجمَل وب کلاس نهم